در انتــــــــــــــــــــــــــــــــــظار تو
هر لحظه در انتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــظار تو
مرا در روزی بارانی دفن کنید تا آتش قلبم خاموش گردد و در طابوتی بگذارید از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب خاکستر شد دستهایم را بر روی سینه ام قرار بدهید تا بدانند همیشه دوست داشتم کسی را در آغوش بگیرم چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند همیشه چشم انتظار بودم صورتم را رو به غروب آفتاب بگذارید تا بدانند عشق من غروب کرده و زندگی ام تمام شد . مرا در آفتاب بگذارید تا بدانند عشق من شعله ور شد .
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:تشکر دوست خوبم لطفآ بازهم نظر نیک خود را ارایه کنید.
Power By:
LoxBlog.Com |